آسیب های تک فرزندی و کم فرزندی/ استاد تراشیون

3 898
 

۱-پایین بودن امید به زندگی:
در خانه هایی که پر فرزند است امید به زندگی بیشتر است. در خانه ای که یک فرزند وجود دارد، با تب این فرزند پدر ومادر تب می کنند، از ناراحتی او همه ناراحت می شوند با مریضی او مریض می شوند و همواره نگران هستند که نکند او را از دست بدهند و یا اینکه نگرانند که اگه خود والدین از دنیا بروند این فرزند آینده اش چه می شود. ولی در خانه هایی که فرزندان زیادی دارند دیگر این فضای نگرانی و احساسی وجود ندارد ویک فضای منطقی تر و عاقلانه تر حاکم است و والدین بیشتر وقت و فکرشان را به تربیت فرزندان معطوف می دارند و حتی پدر و مادر این آرامش را دارند که اگه یک روزی از دنیا بروند خواهر و برادرانی هستند که همدیگر را حمایت می کنند
 
۲-پر توقع شدن فرزند
: یکی از آسیب های تک فرزندی توجه بالاتر از نیاز به فرزند است که فرزند را پر توقع بار می آورد که این توقع زیاد چه از پدر و مادر و چه از جامعه می تواند باشد. اگر چند فرزند داشته باشیم این توجه و محبت بین چند فرزند تقسیم می شود و محبت، توازن پیدا می کند. پدری که از سرکار به منزل می آید و تنها تک فرزندش را می بیند و از محبتش او را فراوان می بوسد وقتی بوسه ها زیاد شد و محبت و توجه بیش از اندازه به فرزند شد باید انتظار داشت که فرزند به پدر بگوید بابا برایم کامپیوتر یا تبلت یا… می خری؟
 
-۳-تربیت نا صحیح :
تعدد فرزند در تربیت صحیح فرزندان نیز موثر است. معمولا بی تجربه بودن والدین برای اولین فرزند، مشکلاتی برای کودک بوجود می آورد ولی در فرزندان بعدی به دلیل بالارفتن تجربه و دانش تربیت در والدین، تربیت کردن فرزندان بعدی راحت تر خواهد شد. پدر مادر هایی که اولا، وقت برای فرزندان می گذارند و ثانیا، دانش تربیت را بالا می برند، اگر چند فرزند داشته باشند این در تربیت صحیح کمک می کند، ولی اگر مورد اول و دوم یعنی وقت و دانش کافی را داشته باشند ولی تک فرزند باشند در تربیت آسیب بوجود می آید چون در تک فرزندی همانطور که گفته شد شدت محبت برای یک فرزند بالا خواهد بود و اورا پر توقع و لوس بار می آورد و در همه مسائل اوراپرتوقع خواهد کرد، چه در خرید، چه در توجه و….. ولی که اگر چند فرزند داشته باشیم در تمام امور این هجمه ی محبت تقسیم خواهد شد.
 
۴-امرو نهی های زیاد والدین:
چون بچه ای که تک است بیشتر دیده می شود اشتباهاتش هم نمایان تر خواهد بود و انتظارات والدین هم بالا می رود و در نتیجه امر و نهی والدین نیز بالا می رود.
 
۵-لجبازی کودکان:
وقتی امرونهی والدین بالا می رود زمینه لجبازی در فرزند زیاد می شود. در خانواده های با فرزندان بیشتر این موارد کمتر است. در این تک فرزند ها گاهی اوقات لجبازی ها تا دوران ازدواج و مسائل بعد از ازدواج با همسر خود نیز کشیده می شود
 
-۶-پرخاشگری:
دلیل پرخاشگری می تواند چند عامل باشد
 
 ۱-تک بودن و بیکاری. بیکاری بستر پرخاشگری را فراهم می کند
.۲-توقع بالای فرزند چون کانون محبت والدین است
 ۳-لوس شدن حاصل از کانون توجه قرار گرفتن فرزند
البته چه بسا در خانواده هایی که فرزندان بیشتری دارند هم لجبازی و پرخاشگری وجود داشته باشد، ولی احتمالش کمتر و درمانش راحت تر است.
 
 
۷-عدم رشد اخلاقی:
اگر تک فرزند پسر باشد چون بیشتر در کنار مادر قرار می گیرد بیشتر، رفتار های دخترانه پیدا می کند و دخترانه تربیت می شود. طبق روایت امیرالمومنین (علیه السلام) انسان ها بر مرام و منش همنشین خود هستند. به همین دلیل به والدین گفته می شود برای فرزندان همبازی و همنشین آورده شود
.
 ۸-پرعیب شدن تک فرزند:
گاهی اوقات این کم فرزندی و یکنواختی در زندگی مشکلاتی را برای خود فرزند بوجود می آورد و آنها را پرعیب می کند از جمله این عیبها عبارتند از: 
 
 ۹-جاه طلبی:
تک فرزند ها چون همیشه تک و مرکز توجه بوده اند مغرور و متکبر می شوند و جاه طلب می شوند، حتی در مدرسه اگر دانش آموزی در درس تک باشد و همه توجه ها به سمت او باشد غرور پیدا می کنند و می گویند هیچ کس به من نمی رسد.
 
۱۰-انزوا طلبی:
تک فرزند ها بدلیل خلوت بودن خانه و تنها بودنشان همیشه به کار خودشان مشغول بوده اند و امروزه دیده می شود که تلوزیون و بازی های کامپیوتری تنها تکیه گاه آن ها شده و ترجیح می دهند اینگونه با فضای بیرون ارتباط برقرار کنند. حتی در مهمانی ها تبلت خود را گرفته و به گوشه ای می روند و خود را سر گرم می کنند و چون فعالیت و تحرک ندارند این موارد باعث چاقی های مفرط نیز می شود. ولی در خانواده های شلوغ این فعالیت ها، دنبال هم کردن و ها کشتی گرفتن ها بیشتر است و وقت وانرژی بیشتری را از فرزندان می گیرد. 
 
 ۱۱-نداشتن روحیه تلاش
: مشکل بعدی این فرزندان تک، چون همیشه تک بوده اند زیاده خواه بار می آیند، برخی از جوانان ما چون تک بوده اند وابسته والدین خود شده اند و انگیزه تلاش درونشان از بین رفته و سراغ کار و سختی های خارج از خانه نمی روند و والدین نیز از سر دلسوزی به تک فرزندشان آنها را به سختی و کار وادار نمی نمایند..
 
 ۱۲-نداشتن قدرت حل مشکلات:
انسان موجود اجتماعی است، و در اجتماع با فراز و نشیب ها مواجه می شود و در صدد حل آن ها بر می آید. در خانواده هایی که چند فرزند وجود دارد گهگاه بین فرزندان کشمکش بوجود می آید و فرزندان برای حل مشکلات تلاش می کنند و قدرت حل مساله در آن ها بالا می رود، ولی در خانواده های تک فرزند والدین همواره فرزند خود را مورد حمایت قرار می دهند و مشکلات فرزند را والدین حل می کنند. در آینده این فرزند در مدرسه و محیط های بزرگتر جامعه قادر به حل مشکلات خود نخواهد بود و همیشه نیازمند دخالت والدین برای حل مشکل خود است.
 
 
 ۱۳-فراگیری مهارت های کمتر:
تک فرزند ها مهارت های کمتری را فرا می گیرند و یا دیرتر به آن می رسند. و اکثرا در نورم سن رشد خود قرار نمی گیرند. کودک در هر سنی باید کار ها و مهارت هایی را بتواند انجام دهد. مثلا در سن چهار سالگی باید بتواند مسواک بزند، لباس خود را تعویض کند، چه برسد به راه رفتن و از پله بالا رفتن. حتی کارشناسان می گویند باید بتواند دوچرخه سواری کند و دور بزند، دکمه هایش رابتواند ببندد و لباسهایش را بپوشد، ولی در خانواده های تک فرزند این مهارت ها دیرتر فرا گرفته می شود. در خانواده های چند فرزند، فرزندان این مهارت ها را از همدیگر یاد می گیرند. اگر دقت کنیم رشد و یادگیری فرزند دوم سریع تر از فرزند اول است.
 
در خانواده های چند فرزند،
الف: فرزندان از دیگران یاد می گیرند.
ب: توجه پدر و مادر از یک نفر برداشته می شود و فرزند مجبور است کارهایش را خودش انجام دهد.
 ج: فرزندان در حضور بچه های دیگر تشویق به انجام کارهای خود می شوند و رقابت بین آن ها بوجود می آید مثل غذا خوردن و… 
 
در جمعیت های بالاتر هم مهارت های بیشتری وجود دارد. مثلا اردو برای بچه ها خیلی خوب است، چون آن ها را در جمع قرار می دهد و ناخود آگاه این جمع انسان را به سمت جلو حرکت می دهد، حتی بزرگ تر ها هم اگر تنها به کوهنوردی بروند خسته می شوند ولی اگه دسته جمعی باشد خستگی کمتر و انگیزه حرکت بیشتر می شود. بچه های تک زود احساس خستگی می کنند و اگر مهارتی هم باشد انگیزه انجام آن را ندارند. حتی در خواستگاری رفتن مرسوم است که بزرگ تر ها می گویند، خواستگاری خانواده ای برویم که چند تا دختر داشته باشند چون کاری تر هستند و معتقدند بچه های تک، کمتر کار بلدند. اگر بچه آخر با بچه یکی به آخر فاصله سنی بالا داشته باشد نیز این حالت بوجود می آید و تک می افتد. ولی اگر فاصله سنی بین فرزندان کم باشد فرزندان مهارت های بیشتر و آداب اجتماعی و ارتباطی بهتری را کسب می کنند.
 
 ۱۴-تاخیر در بلوغ رفتاری:
درخانواده های تک فرزند، بیشتر والدین فرزند را تحمل می کنند و یا اورا دعوا می کنند. که این باعث بالا رفتن معدل پرخاشگری و لجبازی در این خانواده ها می شود،در خانواده های چند فرزند مهارت کنترل خشم و پرخاشگری بیشتر است. اصلا ناهنجاری های رفتاری در خانواده های کم فرزند افزایش می یابد، اگربه فرزندان در دوران کودکی رفتارهایی مانند کنترل خشم را آموزش و تمرین ندهیم در زندگی آینده به مشکل برخورد خواهند کرد و امروزه مشاهده می شود که آمار طلاق با این شیب نگران کننده افزایش یافته است. 
 
 ۱۵-استرس و تنیدگی:
در خانواده های تک فرزند، چه در والدین و چه در فرزند استرس افزایش می یابد (همانطور که در آسیب های اول گفته شد والدین دائما نگران هستند که نکند این تنها فرزندم برایش اتفاقی بیفتد و یا اگر ما از دنیا برویم چه کسی اوراحمایت میکند). مشکلی مانند استرس، واکنشی است در برابر فشارهای روحی روانی، که از بیرون به انسان وارد می شود. این بچه جایی یاد نمیگیرد که این استرس را مدیریت کند که به استرس های بازدارنده تبدیل نشود.
 
۱۶-بلوغ جنسی زودرس
: یکی از عوامل بلوغ زودرس، ارتباط فرزندان با انسانهای بزرگتر است و تک فرزند ها دائما با پدر و مادر خود در ارتباط هستند. بلوغ های زود هنگام آسیب هایی را به دنبال دارد. بلوغ جنسی را بلوغ عقلی کنترل می کند و اگر بلوغ جنسی زود تر از بلوغ عقلی حاصل شود آسیب هایی را به دنبال خواهد داشت و باعث اختلالات جنسی خواهد شد. در خانواده های چند فرزند، فرزندان در دوران کودکی خود خواهند بود ولی در خانواده های تک فرزند کودک همواره به کار های پدر و مادر نگاه می کند و رفتار های بزرگ تر ها باعث این بلوغ زود رس خواهد شد.
 
 ۱۷-کم شدن نقش حمایتگری:
در خانواده های چند فرزند حمایتگری و همیاری فرزندان از هم زیاد است و بعد از فوت والدین، فرزندان تنها نمی شوند و حامی یکدیگر خواهند ماند. چه حمایتگری مالی و چه عاطفی. ولی در خانواده های تک فرزند بعد از فوت والدین، فرزندان تنها می شوند. امروزه در زندگی های روزمره دیده می شود که برخی از مشکلات خانم ها و آقایون در این است که خانم یا اقا خواهر یا برادری ندارند که مشکلات خودش را با آن ها طرح کند. این ظلم به فرزند است که بدلیل تعداد کمشان درآینده خلاء هایی را احساس بکنند. چه بسا به این دلیل است که در آموزه های دینی داریم ” ید الله مع الجماعه” (دست خداوند همراه با جمع است) چرا که انسان ها نمایندگان خدا روی زمین هستند و می توانند به یکدیگر کمک کنند و چه بهتر که از یک رگ و ریشه باشند.
 
فرزندان یکی از سرمایه های زندگی انسان است، چه خوب است که این سرمایه ها به اندازه ای باشند که بعدا پشیمون نشویم، بسیاری از والدین پا به سن می گذارند و از این که فرزند آوری نداشتند و بدلیل مشکلات از آن جلوگیری کرده اند پشیمان هستند و حسرت می خورند. در یک گزارش از فردی مصاحبه شد که به نکته جالبی اشاره کرد، او شخص گفت ما یک موقع سرمایه ای نداشتیم و خواستیم فرزند آوری رو مدیریت کنیم و از آن ممانعت کردیم و حالا که پا به سن گذاشتیم زندگی خوبی داریم ولی زمان فرزند آوری گذشته است، چه خوب بود که عاقبت اندیشی می کردیم تا فرصت وجود دارد باید به سمت تعدد فرزند برویم، البته والدین بالای چهل سال می توانند با پزشکان متخصص و متعهد مشورت داشته باشند که چه بسا از لحاظی قوای بدنی آمادگی برای آوردن فرزند وجود داشته باشد که حتما استفاده کنند ازاین فرصت و از لذت فرزند دار شدن برخوردار شوند، چرا که در برخی کشورهای اروپایی تعداد باروری ها در سن بالای چهل سال بیشتر شده است که در کشور ما با پیشرفت مسائل بهداشتی و سالم ماندن بدن ها سن امید به زندگی افزایش پیدا کرده است
 
. ۱۸-عدم یاری رساندن به والدین در آینده:
بچه های تک فرزند در آینده وقتی مشغول زندگی خود می شوند برگشت آن ها به خانواده و یاری دادن آن ها به والدین کم رنگ تر می شود، و مشغله های زندگی و زن و فرزند وقت یاری رساندن به والدین را به آنها نمی دهد در حالی که در آموزه های دین، احسان به والدین بسیار توصیه شده است. بسیار شنیده ایم که پدر و مادر ها امروزه می گویند که ما فراموش شده ایم، وقتی از آنها سوال می شود چند فرزند دارید متوجه می شویم تعداد فرزندان آن ها کم است. این موضوع به نوعی گسلی در حوزه خانواده ایجاد می کند و ارتباطات عاطفی بین آن ها کمتر می شود. در خانواده های پرجمعیت اگر هر ماه یکبار هم به دیدن هم بروند در ماه چندین بار همدیگر را خواهند دید. در غرب ارتباطات عاطفی کمرنگ تر شده که یکی از عوامل آن کم بودن تعدادفرزندان است.
 
 ۱۹-احساس تنهایی:
خود کودکان هم در خانواده های کم فرزند احساس تنهایی می کنند. حتی گاهی اوقات کودکانِ تنها به دعوا ها و کشمکش های خواهر برادر های دیگر حسادت می کنند. درست است که تک فرزند ها در آینده ازدواج می کنند، ولی ازدواج قسمتی از نیاز های انسان است، شخصی که خواهر و برادری ندارد و پدر و مادرش را از دست داده و احساس تنهایی می کند دچار آسیب های عاطفی می شود
.
 ۲۰-خجالتی بودن :
دلیلش این است که در ۷ سال اول شخصیت کودک شکل می گیرد، در خانواده های شلوغ و پر هیاهو تعامل بین فرزندان و ارتباط بین آنها بالا می رود و در آینده هم در مدرسه و جامعه نیز به راحتی ارتباط برقرار می کنند.
 
. ۲۱-بی حوصلگی:
در خانواده های پر جمعیت بسیاری از وقت های فرزندان با همدیگر پر می شود ولی در خانواده های کم فرزند پدر و مادرها کار های مربوط به خود را دارند و نمی توانند همه وقت فرزند را پر کنند و دائما با او بازی کنند و کودک در خانه حوصله اش سر می رود. این بی حوصلگی باعث نق زدن ها و اعتراض های کلامی فرزند می شود گاهی اوقات در رفتار های کودک تغییر بوجود می آید که باعث درگیری و یا تنبیه فرزند می شود.
 منبع: nooredideh.com
 مطلب مرتبط:

لطفا مطالب این وبسایت را با ذکر منبع و لینک مطلب منتشر کنید!

لینک کوتاه مطلب : https://reihaneha.ir/?p=914

نظر شما درباره این پست چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

3 نظرات
  1. علی می گوید

    من تو یه خانواده ۵ نفره بزرگ شدم و خلاف حرف های شما خیلی خسته شدم و کم حوصله بار اومدم.
    خیلی دوست داشتم تک فرزند بودم.
    الان باید مشکلات زن داداش و نوه و… هم رو دوش من باشه. یه سری کارهای بانکی و… هم میندازند رو دوش من. بچه هاشونم میارن عمه درس بده.
    والا کار ما بیش از حده.
    اینا که نوشتید شعاره.
    من دوست تک فرزند داشتم فوق العاده درس خون و سر و زبون دار ولی به جاش من خجالتی بودم و حقما همه خوردن.

    1. سید محمد علوی زاده می گوید

      شما نوبرید!!
      خخخخ

      واقعیت این است که معمولا مردم مثل شما نیستند

  2. سید می گوید

    عالی بود ممنون

محصولات قرآنی ما

0
    0
    سبد خرید شما